سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دکتر قالیبافین کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم خطاب به تبریزی‌ها تاکید کرد: این شهر ظرفیت‌های زیادی دارد و برای پیشرفت باید به همت شما مردم و شما جوانان، دست به دست هم دهیم و مشکلات کشور را از جمله گرانی و بیکاری مرتفع کنیم. با غیرت شما مردم تبریز، اولین و مهمترین گام‌ها را از همین استان برخواهیم داشت.

قالیباف گفت: آذربایجان سربلند یعنی ایران سربلند، ایران سربلند یعنی آذربایجان سربلند؛ یاشاسین آذربایجان.

وی ادامه داد: امروز تنها دشمن من و شما یک چیز است و آن سوءتدبیر در اداره کشور است. لذا باید دست به دست هم بدهیم و اجازه ندهیم نخبگان و پیشکسوتان و اندیشمندان و جوانان باسواد و اندیشمند ما در تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری برای این کشور احساس انزوا کنند و به حاشیه بروند.

محمدباقر قالیباف با اشاره به خشک شدن دریاچه ارومیه که یکی از دغدغه‌های اصلی مردم آذربایجان شرقی است اظهار داشت: اگر دریاچه ارومیه خشک شده به خاطر این است که این ضعف مدیریت از چندین سال گذشته در کشور وجود داشته و امروز این نتیجه حاصل شده است. اگر امروز هر بشکه نفت را چه 20 دلار بفروشیم، چه 120 دلار، بازهم مشکلات اقتصادی خواهیم داشت، چراکه مشکل اصلی ما سوءتدبیر است. باید این مشکلات را جبران کنیم. در این راستا باید در بخش‌های مختلف مثل سلامت، کشاورزی، خدمات، مخصوصا در بخش کارگران که بسیار دچار مشکل هستند اصلاحاتی انجام دهیم تا با سرعت این نابسامانی‌ها را به سمت سامان ببریم.

 






تاریخ : دوشنبه 92/3/13 | 10:14 عصر | نویسنده : جواد | نظرات ()

محمد باقر قالیباف






تاریخ : دوشنبه 92/3/13 | 10:2 عصر | نویسنده : جواد | نظرات ()

دکتر قالیباف






تاریخ : یکشنبه 92/3/12 | 10:56 عصر | نویسنده : جواد | نظرات ()

ک: صورت آفتاب سوخته تخریب‌چی بیست و یک ساله طرقبه‌ای، با آن موهای نیمه آشفته و لباس‌های خاکی، با آن پوتین‌های فرسوده ساده و لهجه صادقانه مشهدی، نشان می‌داد کشور وارد مرحله‌ای از تاریخ خود شده است که جوان‌تر‌ها خیلی زود بزرگ می‌شوند، قد می‌شکند و در دوراهی سرنوشت ساز مرگ و زندگی، روی پای خود می‌ایستند و مثل دریابانی که در یک شب طوفانی راهش را پیدا می‌کند، مسیر خود را انتخاب می‌کنند. خدا می‌داند در بیست ویک سالگی خیلی کار‌ها می‌شود کرد. می‌شود عاشق شد، می‌شود درس خواند؛ ولی جوان بیست و یک ساله طرقبه‌ای، تصمیم گرفت تخریب چی باشد، یک تخریب چی ساده. چه کسی باور می‌کند مسیر تاریخ به سمتی پیش برود که جوان‌های بیست و یکساله تصمیم بگیرند تخریب چی شوند؛ ولی امام کار خودش را کرده بود و جوان‌ها به اتکای نیروی شگفت آور معنوی پیرمرد، آنقدر بزرگ شده بودند که لباس‌های همیشگیشان برایشان کوچک شده بود. وگرنه قطعا در ابتدای دهه چهل هیچ کدام از اهالی طرقبه باور نمی‌کردند کودکی که اول شهریور در خانه آن مرد خشکبار فروش ساده به دنیا آمده، روزی شهر کوچک ییلاقی خود را به قصد شرکت در جنگی نابرابر ترک کند و به سمت جبهه‌های جنوب برود.


دو: آفتاب اول شهریور اگر دقیق نگاه می‌کردی درست در نقطه آرامش بخش اعتدال قرار گرفته بود که پیرمرد، کودک کوچکش را در آغوش گرفت، توی گوشش به آرامی اذان گفت و به سنت اغلب خانواده‌های مسلمان ایرانی، در حاشیه صفحه اول یک قرآن زیبا، نام کودک خود را نوشت: محمد باقر. کودکی که بعد‌ها به محمد باقر قالبیاف مشهور شد و به بهانه‌های مختلف نامش سر زبان‌ها افتاد. محمد باقر از شهریور سال 1340 تا روزهای پر التهاب سال 56 مسیر پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. کشور پاک حال و هوای دیگری یافته بود. محمد باقر فقط شانزده سال داشت، ولی دلش می‌خواست در لباس یک انقلابی تمام عیار عرض اندام کند. او هنوز که هنوز است خاطره منبرهای تاثیر گذار و آتشین شهید هاشمی‌نژاد، شهید کامیاب، شهید دیالمه، آیت الله خامنه‌ای و حاج آقا قادری را در ذهن دارد. در‌‌ همان سال‌ها بود که او با همکاری چند تن از دوستان خود انجمن اسلامی دانش آموزان را تاسیس کردند؛ بعد‌ها این انجمن هسته اولیه انجمن اسلامی دانش آموزان خراسان و سپس کشور شد. البته ناگفته نماند که شانزده سالگی او فقط به فعالیت‌های انقلابی محدود نمی‌شود. این را هر کس نداند، قدیمی‌های طبس خوب می‌دانند. آن‌ها احتمالا هنوز به یاد دارند، وقتی در سال 56 زلزله شهر را لرزاند چه اتفاقاتی افتاد. آن روز‌ها مردم طبس داغدار بودند ولی رژیم پهلوی بیشتر از اینکه به فکر ساخت خانه‌های ویران شده باشد، دنبال راهی برای سرکوب کردن انقلابیون بود. در این اوضاع قالیباف شانزده ساله با جمع کردن کمک‌های مردم مشهد برای بازسازی طبس به این شهر رفت.

سه: سال پنجاه و هفت انقلاب پیروز شد، وقتی جوان طرقبه‌ای فقط هفده سال داشت. همه کسانی که هم سن و سال او هستند آن روز‌ها را به یاد می‌آوردند. روزهایی که چشم مردم ایران به انگشت اشاره امام بود، روزهایی که نظام جمهوری اسلامی تازه داشت پا می‌گرفت و محمد باقر هفده هجده ساله به تحقق آرمان‌های اسلامی و انقلابی‌اش می‌اندیشید. ولی هیچ کس نمی‌دانست دیوانه متجاوزی به نام صدام حسین درست دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تصمیم بگیرد به مرزهای جنوبی و غربی ایران حمله کند. در این زمان مرد جوان تقریبا نوزده سال داشت و چیزی حدود دو سال گذشت تا به عنوان یک تخریب چی ساده به جبهه اعزام شود. چیزی نگذشت که محمد باقر تخریب چی به عنوان فرمانده تیپ امام رضا منصوب و سپس کمتر از یکسال فرمانده لشکر 5 نصر خراسان شد. آنهم در زمانی که بیست و یکی، دو سال بیشتر نداشت.

ادامه مطلب...




تاریخ : یکشنبه 92/3/12 | 10:55 عصر | نویسنده : جواد | نظرات ()
       

.: Weblog Themes By BlackSkin :.
 قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

قالب وبلاگ