- آنکه دامن میزند بر آتش جانم، حبیب است
- آنکه روزافزون نماید دردِ من، آن خود طبیب است
- آنچه روحافزاست، جام باده از دست نگار است
- نی مُدرّس، نی مُربّی، نی حکیم و، نی خطیب است
- سرّ عشقم، رمز دردم در خم گیسوی یار است
- کی به جمعِ حلقهی صوفیّ و اصحابِ صلیب است؟!
- درد میجویند این وارستگانِ مکتب عشق
- آنکه درمان خواهد از اصحاب این مکتب، غریب است
- جرعهای میخواهم از جام تو تا بیهوش گردم
- هوشمند از لذّتِ این جُرعهی می بینصیب است
- موج لُطف دوست، در دریای عشقِ بیکرانه
- گاه در اُوج فراز و، گاه در عمق نشیب است
- منبع وبسایت جماران
تاریخ : پنج شنبه 92/4/20 | 7:9 عصر | نویسنده : جواد | نظرات ()
حوادث انسان های بزرگ
را متعالی...
و آدم های کوچک را متلاشی می کند...
تاریخ : جمعه 92/2/27 | 10:35 صبح | نویسنده : جواد | نظرات ()
مرا فراق تو بی ناله ی سحر نگذاشت
ولی دریغ که در ناله ام اثر نگذاشت
بغیر وصل توام حسرتی نبود و فلک
بغیر آن به دلم حسرتی دگر نگذاشت
ز ناله های دلم نیست غم از آنکه تورا
دمی ز حال من خسته بیخبر نگذاشت
به جور هم نکند یاد من غمم زآنست
که بخت بد به من از دوست اینقدر نگذاشت
کدام پاره ی نان خواستم ز خوان فلک؟
که در کناره مرا پاره ی جگر نگذاشت؟
چنان اسیر به زندان تن شدم "گلچین"
که بر من این قفس تنگ بال و پر نگذاشت
تاریخ : جمعه 92/2/27 | 10:35 صبح | نویسنده : جواد | نظرات ()
الفبای
درد ازلبم میتراود
نه
شبنم ، که خون از شبم میتراود
سه حرف است مضمون سیپاره دل
الف
. لام . میم . از لبم میتراود
چنان گرم هذیان عشقم که آتش
به
جای عرق از تبم میتراود
ز دل بر لبم تا دعایی برآید
اجابت
زهر یاربم میتراود
ز دین ریا بی نیازم ، بنازم
به
کفری که از مذهبم میتراود
تاریخ : جمعه 92/2/27 | 10:35 صبح | نویسنده : جواد | نظرات ()